سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبگی و دنیای عشق

طلبگی و .. , • نظر


یکی از علمای بزرگ اخلاق نقل می کرد که یکی از آقایان اهل منبر می گفت: من در آغاز منبرم سلام بر امام حسین علیه السلام می کنم و جواب نشنوم منبر نمی روم! این حالت روحانی از آنجا برای من پیدا شد که روزی وارد مجلس مهمی شدم و واعظ معروفی را بر منبر دیدم، این خیال در دل من پیدا شد که بعد از او سخنرانی جالبی کنم و او را بشکنم! به خاطر این خیال غلط تصمیم گرفتم چهل روز به منبر نروم به دنبال این کار (معاقبه خویشتن در مقابل یک فکر و خیال باطل) این نورانیت در قلب من پیدا شد که پاسخ سلامم را به حضرت، می شنوم. 

              **********             **********
جوانی قاری قرآن از مصر مهمان جمهوری اسلامی ایران بود، وقتی به زیارت آیت الله العظمی گلپایگانی قدس سره در قم نائل شد. حضرت آیت الله گلپایگانی به او فرمود: ممکن است من حمد و سوره ام را برای شما بخوانم تا ببینید چطور است؟
اوج تواضع را ببینید، عالم و مرجعی نود ساله حمد و سوره اش را نزد جوانی کم سن و سال می خواند. 


طلبگی و .. , • نظر

 

در زمانهای قدیم، شاه ستمگری بود که خود را پیرو آیین یهود می دانست. او به عنوان یاری از دین خود، غیر یهودیان را با سخت ترین شکنجه ها می کشت. به دستور او آتش عظیمی افروخته بودند و در کنار آن بت بزرگی قرار داده بودند، و اعلام نمود که هر کس آن بت را سجده کند، آزاد می شود وگرنه باید در آتش بسوزد. آری نتیجه پیروی از هوای نفس، این گونه او را درّنده خو کرد:

چون سزای این بت نفس او نداد

                               از بـت نفـسـش بتـی دیـگر بـزاد

مادر بتها بت نفس شما است

                           زانکه آن بت مار و این بت اژدها است

بی رحمی این شاه ستمگر به جایی رسید که بانویی را همراه کودکش آوردند. او به آن بانو فرمان داد که بت را سجده کن، او که زنی پاک و با ایمان بود، از این فرمان سرپیچی کرد. به دستور شاه، کودک او را در آتش افکندند، و سوزاندند. زن با دیدن آن منظره ترسید، و دلش لرزید، به گونه ای که خواست در ظاهر، بت را سجده کند. ناگهان ندای ( ملکوتی) کودکش را  شنید که می گوید: من نمرده ام! زندگی شیرین و پر نشاط در اینجاست:

اندرآ مادر که اقبال آمده است                اندرآ مادر مده دولت ز دست

قدرت آن سگ بدیدی اندرآ                      تا ببینی قدرت و فضل خدا

اندر آئید ای همه! پروانه وار                    اندرین آتش که دارد صد بهار

اندر آئید ای مسلمانان، همه          غیر عذب دین، عذاب است آن همه

این ندای ملکوتی، آن چنان شوق و شور در میان حق پرستان افکند، که گروه گروه به سوی آتش می آمدند. آنها برای اینکه بت را نپرستند خود را به آتش می افکندند:

آن یهودی شد سیه روی و خجل          شد پشیمان زین سبب بیمار دل

کاندر آتش، خلق عاشقتر شدند              در فنای جسم صادقتر شدند

چرا شرمنده و پشیمان نشود؟ زیرا این مقدار می فهمد که نمی توان با عاشقان حیات ابدیّت، مبارزه کرد.


  آیت الله کوهستانی(رض) در کوهستان بهشهر حوزه علمیه تاسیس کردند که بالای سر مدرسه چنین نوشته است:

                                      ((راضی نیستم طلبه اینجا بماند و نماز شب نخواند))

سه توصیه نورانی از آیت الله کوهستانی:

فرمود: سه چیز را سر لوحه کارتان قرار دهید:

1- همراه با قران باشید
2- نماز شب را ترک نکنید
3- نماز را اول وقت بخوانید
آیت الله قاضی نیز در رابطه با فضیلت نماز اول وقت فرموده اند:
«هر کس نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند»
حضرا آیت الله بهائدینی در سفارش سلوکی به سالکان همیشه تاکید داشته اند که:
«بنده ی خدا باشید،خالص شوید، به خدا تقرب جویید»
به نماز اول وقت اهمیت زیادی میدادند و همواره افراد را به ادای آن تشویق می کردند و می فرمودند:
«اگر می خواهید برکاتی نصیبتان شود نماز اول وقت شما ترک نشود»


طلبگی و .. , • نظر


و دوباره بهار از ره میرسد
زمستان کم کم بار سفر می بندد و جای خویش را به بهار می دهد
همه چیز در حال تازه شدن است
همه چیز جز......جز دوری تو
و تو ای بهار قلبم کی از راه خواهی رسید
«السلام علیک یا ربیع الانام»*

سلام بر تو ای بهار مردم
هر سال که می گذرد و سالی جدید از راه میرسد
با خود میگوییم دیگر تمام شد، امسال می آید
اما....باز هم روزها ی بی تو می گذرد
و... هنوز هم نیامدی
مولایم، ای بهار قلبم، بی تو این زمستان روز به روز سردتر می شود
بر دل هامان ، دل های سردمان بتاب
دیگر این دلهامان تاب دوری ندارد
طلوع کن ای خورشید بهاری و جانی تازه ببخش
بر زمستان دنیا


*بحار،ج 99،ص 101


طلبگی و .. , • نظر

ای فرزنــــــــد آدم...
دل به دنیا مبند و با دنیا انس نگیر
دنیا بسیار کوچکتر از آن است که پاداش
و مزد حتی لحظه ای از خاطر تو باشد
و بهای حتی پاره ای از دل تو شمرده شود
جان آسمانی تو جز من قیمتی ندارد
و جز بهشت من هیچ چیز نمی تواند هزینه
وجود تو را جبران کند
اگر چشم تو میدید انچه را برای اولیا خود آماده کرده ام
قلب تو آب می شد
و جان تو به شوق از قالب تن به در می رفت
این پاداش  دلی است که تنها به من گره خورده
و فقط مرا در خود جای داده
به دل خود نگاه کن
هر قدر دلت به دنیا بسته باشد همان قدر
محبت و مهر مرا از دلت بیرون کرده ای
چرا که من هیچ گاه  محبت خود
ومحبت دنیا را در یک دل جمع نمی کنم

                          


امام صادق (ع) فرمودند: شیطان گفت من از حیله کردن 5 طایفه عاجزم
 از این 5 طایفه بقیه مردم در اختیار من هستند:
اول- کسی که همیشه در کارهایش توکل بر خدا می کند  و به ریسمان الهی چنگ می زند.
دوم-آن که شب و روز مشغول ذکر خدا باشد.
سوم-شیوه ای که در همه جا آنچه برای خود می پسندد برای برادر مومن هم همان را بخواهد.
چهارم- آنکه وقتی مصیبت و بلایی بر سرش آید جزع و فزع نکند
.پنجم- کسی که راضی به قسمتو قدر الهی باشد و اندوه روزی نخورد.

 رسول اکرم (ص) :مالا ابلیس جند اعظم من النسا و الغضب.
لشگر و سپاهی عظیم تر از زن و خشم برای شیطان وجود ندارد.


«قال فاطمه(ع): خیر النساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال. فقال رسو الهه صلی الله علی و آله: انها منی»
فاطمه زهرا(س) فرمود:
بهترین زنان کسانی هستند که نه آنها مردان را و نه مردان آنها را ببینند.
پس از بیان این جملة از حضرت زهرا(س) رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه از من است.
حضرت علی(ع) فرمود: «قال لنا رسول الله(ص) ای شیء خیر للمراه؟ فلم یجبه احد منا؛ فذکرت ذلم لفاطمه(ع) فقالت: ما من شیء خیر للمراه من ان لاتری و لایراها؛ فذکرت ذلک لرسول الله(ص): فقالت: صدقت انها بضعه منی».
رسول خدا(ص) از ما پرسید بهترین چیز برای زن چیست؟
هیچ کس از ما پاسخ رسول خدا(ص) را نداد تا این که این موضوع را خدمت فاطمه(س) گفتم. حضرت در جواب فرمود: بهترین عمل برای زن آن است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند.
مردی چون این سخن فاطمه(س) را به رسول خدا(ص) عرض کردم رسول خدا(ص)فرمود: فاطمه، پاره تن من است.

همچون زناکار
رسول خدا(ص) فرمودند:
«ایما امراه استعطرت ثم خرجت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زانیه و کل عین زانیه».
هر زنی که خود را معطر سازد و از منزل خارج شود و از کنار گروهی بگذرد، تا بوی او را دریابند وی زناکار است و هر چشمی که این زن را ببنید زناکار است.
چنانکه درروایات دیگر آمده است دستی که نامحرم را لمس کرده، آن لمس، زنای دست محسوب می‌شود. اگر چشمی به نامحرم نگاه شهوت‌آمیز کند. آن نگاه زنای چشم محسوب می‌شود. و زنی که خود را خوشبو کند و کسی که به آن نگاه کند، هر دو در حکم و گناه زناکار می‌باشند.

پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد               شیر در خانه ودر کوچه و برزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم                 زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن پیشانی ماست      کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت که گل از رنگ و لعابش پیداست     و زن مومنه از طرز حجابش پیداست